یکشنبه 87 فروردین 4 , ساعت 11:9 عصر
خاطره
نمیدونم کی داره تقصیر
حوصلشم نیست بکنم این چیزا رو تفسیر
میخوام برم کرج
شهر خودم شهری که برام هم بوی نفرت میده هم خاطره های که بعضی وقت ها ضربه ای به این بغض سنگی میزنه
تا حالا شده وقتی به یه چی فکر میکنی از خجالت کاری که درست انجام ندادی بخوای یک لحظه به خودت بپیچی
برا من این لحظه ها خیلی زیاد بودن
نوشته شده توسط یزدان | نظرات دیگران [ نظر]